ما سه تاييم

هديه الهي

1390/6/14 15:30
نویسنده : ماماني
770 بازدید
اشتراک گذاری

از آنروزي كه با جورشدن 16 ميليون استرسهايمان كمتر شد انگار ته دلم قرص شد و انگار در وجودم حس مادرانه اي كه در اين يكسال گذشته  سركوب ميكردم دوباره زنده شد...حس در آغوش كشيدن نوزادي كوچك...حس مادري و محبت و مهر و ريختن تمام زندگيم به پايش..

و همين زنده شدن اين حس در من كافي بود تا مهربون همسر برق شادي را از چشمانم بخواند و .....

 

 از آن روز كه با تهوع صبحگاهي خفيفي برميخاستم و با خوردن يك شكلات ..پرخوري شبانه يا كم خوري ديروز را بهانه اين دل به هم خوردگي ميدانستم ...

همانروز مراجعه براي  عكس راديوگرافي دندان خود را مادر حس ميكردم اما با جوگير ناميدن خودم توجيه ميكردم انگا رهمان روز هم نداي تو به گوشم ميرسيد اما باور نميكردم .

اما حالا و در اين زمان نداي تو را به وضوح ميشنوم ...نداي بودنت ....كه چه زيبا به وجودم چسبيده اي ...

و چه زود من و تو با هم دوست شده ايم و من حتي به نام ،تو را ميخوانم كه در وجودمي و با هر ابراز علاقه ام لبخندي شيرين به من هديه ميدهي ....

و تا چهارشنبه و نتيجه  آزمايش  چه بي طاقتم ...هر چند مطمئنم ....

عزيزم با همه وجودم دوستت دارم ...

دل به هم خوردگيها و ناله هاي شبانه ام ..چه شيرين است ...

و اگر اين لذت را زودتر ميدانستم .....

 

عزيز كوچكم نميدانم الان چند سانتي متري ؟ اما مادر را بيتاب كرده اي از وجودت ....

قبل از اينكه پا به دنياي وجودم  بگذاري در خيالاتم از اينكه مهربون همسر بعد از به وجود آمدنت از تو بپرسد و مرا فراموش كند ميهراسيدم اما ....

چه دستي دور از آتش داشتم آنروزها....

اين روزها اگر مهربون همسر كه از اين به بعد بابايي ميخوانمش ،از تو احوالي نپرسد گله مندش ميشوم ....

باورت ميشود ميخواهم تورا بيشتر از من دوست داشته باشد....

خداوندا  از تو ممنونيم بخاطر اين هديه بزرگ و باورنكردني در زندگيمان....

خداوندا ..فرزندمان هر چه باشد دختر يا پسر برايمان از ته دل هيچ تقاوتي ندارد ...اما سلامتش ....كه اگر يك موي او كم باشد ...دنياي ما تيره وتار است ....

خداوندا لذت اين دل به هم خوردگي و اين روزها را به همه آنان كه آرزومندش هستند عطا فرما.....

اامين يا رب العالمين


ساعت 11 صبح روز 12/5/90

جواب مثبت بود بچه ها

من مامان شدم...

باورتون ميشه توي دستام چه لرزشي داره الان كه دارم مينويسم ..

چه احساسي ....

اصلا قابل توصيف نيست ...

احساس حال به هم خوردگي دارم ...

خيلي برام دعا كنيد ...

توي روزاي اول خيلي بي احتياطي كردم ...دندانپزشكي ...كلي بي حسي و راديوگرافي ...خيلي نگرانم ...

روزه هام و بايد بگيرم يا نه ...

واي خدا پيش كدوم دكتر بايد برم ؟؟؟

كي به مامانم بگم...

خدايا ازت ممنونم بابت اين فرشته كوچولو......

خيلي بهم دعا كنيد لطفا....

بعد از مهربون همسر اين شماهاييد كه ميدونيد....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)